محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

هدیه خدا

سومین سونو

سلام مامانی جونم خوبی نازنینم. دیروز روز خیلی سختی برای مامانی بود . صبح رفتم آزمایشگاه و آزمایش قند سه نوبته دادم یعنی باید سه بار در عرض سه ساعت آزمایش میدادم بعد از آزمایش اول دو بسته پودر قند خیلی شیرین با 4 لیوان آب خوردم و بعد از یکساعت دوباره رفتم آزمایش دادم و بازهم بعد از یکساعت برای بار سوم آزمایش دادم کلی خون ازم گرفتند . بعدازظهر هم با ذوق و شوق فراوان رفتم سونو چونکه مطمئن بودم این دفعه جنسیتت دقیقا معلوم میشه ولی نشد حالا اون زیاد مهم نیست سلامتی تو از همه چیز برام مهمتره چونکه سونولوژیست گفت آب دور جنین خیلی کمه و جنین خودش را جمع کرده کلی ترسیدم و با چشم گریون رفتم خونه دیشب بابایی باهام نبود و خودم تنهایی رفتم سونو از دست ...
8 اسفند 1390

آغاز هفت ماهگی

سلام مامانی جونم خوبی نازم به نظر که خوب میای چون همه اش داری تکون میخوری و شیطونی میکنی . عزیز مامان دیروز رفتم دکتر دوباره توی یکماه 2 کیلو اضافه کردم نمیدونم چیکار کنم که وزنم خیلی بالا نره البته خانم دکترم گفت حالا زیاد هم به خودت فشار نیار بهم گفته باید خیلی آب بخورم و ساعت کاریم هم کم بشه نامه هم داده تا به مدیران محترم شرکت نشون بدم و ساعت کاریم را کم کنند البته اگه خدا بخواد . راستی برام سونو و آزمایش هم نوشته میخوام برم سونو تا دقیق بفهم دخملی یا پسملی تا از این به بعد با اسمت صدات کنم . میخواستیم عید با آقاجون و مامان جون و دایی ها ( دایی علی و دایی ابوالفضل ) و خاله مریم با قطار بریم مشهد که متأسفانه بلیط قطار گیرمون نیومد و ما ق...
4 اسفند 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد